واعظیم اما نه بهر خویشتن/ پروین اعتصامی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

واعظیم اما نه بهر خویشتن

از برای دیگران بر منبریم

آگه از عیبِ عیان خود نه‌ایم

پرده‌های عیب مردم می‌دریم

پروین اعتصامی/ گزیده انتخابی

متن کامل شعر در لینک زیر ↓

https://persianpoetry.blogfa.com/post/8661

پند نیکان را نمی داریم گوش/ پروین اعتصامی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

پند نیکان را نمی‌داریم گوش

اندرین فکرت کز ایشان بهتریم.!.

پروین اعتصامی

تا به بازار جهان سوداگریم/ پروین اعتصامی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

تا به بازار جهان سوداگریم

گاه سود و گه زیان می‌آوریم

گر نکو بازارگانیم از چه روی

هرگز این سود و زیان را نشمریم

جان زبون گشته است و در بند تنیم

عقل فرسوده است و در فکر سریم

روح را از ناشتایی می‌کشیم

سفره‌ها از بهر تن می‌گستریم

گرچه عقل آیینه کردار ماست

ما در آن آیینه هرگز ننگریم

گر گرانباریم، جرم چرخ چیست

بار کردار بد خود می‌بریم

چون سیاهی شده بضاعت دهر را

ما سیه‌کاریم کان را می‌خریم

پند نیکان را نمی‌داریم گوش

اندرین فکرت کز ایشان بهتریم

پهلوان اما به کنج خانه‌ایم

آتش اما در دل خاکستریم

کاردانان راه دیگر می‌روند

ما تبه‌کاران به راه دیگریم

گرگ را نشناختستیم از شبان

در چراگاهی که عمری می‌چریم

بر سپهر معرفت کی بر شویم

تا به پر و بال چوبین می‌پریم

واعظیم اما نه بهر خویشتن

از برای دیگران بر منبریم

آگه از عیب عیان خود نه‌ایم

پرده‌های عیب مردم می‌دریم

سفلگی‌ها می‌کند نفس زبون

ما همی این سفله را می‌پروریم

بشکنیم از جهل و خود را نشکنیم

بگذریم از جان و از تن نگذریم

بادهٔ تحقیق چون خواهیم خورد؟

ما که مست هر خم و هر ساغریم

چون که هر برزیگری را حاصلی است

حاصل ما چیست گر برزیگریم

چون که باری گم شدیم اندر رهی

به که بار دیگر آن ره نسپریم

زان پراکندند اوراق کمال

تا به کوشش جمله را گردآوریم

تا بیفشانند بر چینندمان

طوطی وقت و زمان را شکریم

پروین اعتصامی

ای مرغک خرد ز آشیانه/ پروین اعتصامی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

ای مرغک خُرد، ز آشیانه

پرواز کن و پریدن آموز

تا کی حرکات کودکانه

در باغ و چمن چمیدن آموز

رام تو نمی‌شود زمانه

رام از چه شدی، رمیدن آموز

مندیش که دام هست یا نه

بر مردم چشم، دیدن آموز

شو روز به فکر آب و دانه

هنگام شب، آرمیدن آموز

بند 1
از لانه برون مخسب زنهار

این لانهٔ ایمنی که داری

دانی که چسان شدست آباد

کردند هزار استواری

تا گشت چنین بلند بنیاد

دادند به اوستادکاری

دوریش ز دستبرد صیّاد

تا عمر تو با خوشی گذاری

وز عهد گذشتگان کنی یاد

یک روز، تو هم پدید آری

آسایش کودکان نوزاد

بند 2
گه دایه شوی، گهی پرستار

این خانهٔ پاک، پیش از این بود

آرامگه دو مرغ خرسند

کرده به گل آشیانه اندود

یکدل شده از دو عهد و پیوند

یکرنگ چه در زیان چه در سود

هم رنجبر و هم آرزومند

از گردش روزگار خشنود

آورده پدید بیضه‌ای چند

آن یک، پدر هزار مقصود

وین مادر بس نهفته فرزند

بند 3
بس رنج کشید و خورد تیمار

گاهی نگران به بام و روزن

بنشست برای پاسبانی

روزی بپرید سوی گلشن

در فکرت قوت زندگانی

خاشاک بسی ز کوی و برزن

آورد برای سایبانی

یک چند به لانه کرد مسکن

آموخت حدیث مهربانی

آنقدر پرش بریخت از تن

آنقدر نمود جانفشانی

بند 4
تا راز نهفته شد پدیدار

آن بیضه به هم شکست و مادر

در دامن مهر پروراندت

چون دید تو را ضعیف و بی پر

زیر پر خویشتن نشاندت

بس رفت به کوه و دشت و کهسر

تا دانه و میوه‌ای رساندت

چون گشت هوای دهر خوش‌تر

بر بامک آشیانه خواندت

بسیار پرید تا که آخر

از شاخه به شاخه‌ای پراندت

بند 5

آموخت بسیت رسم و رفتار

داد آگهی‌ات چنان که دانی

از زحمت حبس و فتنهٔ دام

آموخت همی که تا توانی

بی‌گاه مپر به برزن و بام

هنگام بهار زندگانی

سرمست به راغ و باغ مخرام

کوشید بسی که در نمانی

روز عمل و زمان آرام

برد این همه رنج رایگانی

چون تجربه یافتی سرانجام

بند 6
رفت و به تو واگذاشت این کار

پروین اعتصامی

از چاهِ دروغ و ذلّ  بد نامی/ پروین اعتصامی

امروز گذشت و بگذرد فردا.!.

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

از چاهِ دروغ و ذلّ بدنامی

باید به طناب راستی رستن

باید ز سر این غرور را راندن

باید ز دل این غُبار را رُفتن

در دفتر نفس درس‌ها خواندی

در مکتب مردمی شدی کودن

جز باد نبیختیم در غربال

جز آب نکوفتیم در هاون

گر کج روشی، به راستی بگرای

آئینه‌ی راست‌گوی را مشکن

از پرده‌ی عنکبوت عبرت گیر

بر بام و درِ وجود، تاری تن

پروین اعتصامی/ گزیده انتخابی