دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای/ محمدحسین شهریار
دیدمت وه...! چه تماشایی و زیبا شدهای
ماه من! آفتِ دل! فتنهی جانها شدهای
پشتها گشته دوتا در غمت ای سرو روان!
تا تو در گلشن خوبی گُلِ یکتا شدهای
خوبی و دلبری و حُسن، حسابی دارد
بیحساب از چه سبب این همه زیبا شدهای
حیف و صد حیف که با این همه زیبایی و لطف
عشق بگذاشته اندر پی سودا شدهای
شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار
باز آشوبگر خاطر شیدا شدهای
بین امواج مَهَت رقصکنان میبینم
لطف را بین که به شیرینی رؤیا شدهای
دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم
نازنینا! تو چرا بیخبر از ما شدهای
محمدحسین شهریار
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]