مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

كار عمر و زندگی پایان گرفت

كار من پایان نمی‌گیرد هنوز

آخرین روز جوانی مرد و رفت

عشق او در من نمی‌میرد هنوز


باز تا بیكار گردم لمحه‌ای

خیره در چشم من حیران شده

دست در هر كاری از بیم‌اش زنم

در میان كارها پنهان شده


قهر كردم چند گه با كلك خویش

گفتم این یاد آور یار من است

گر دل از این بر كنم، بكنده‌‌‌ام

دل از آن یاری كه او مار من است


روی گردانم ز شعر و شاعری

باغبانی كردم و گل كاشتم

در چمن‌ها رنج بردم روز و شب

نرگس و مینا و سنبل كاشتم


گرچه در آن روزها هم خیره بود

بر رخ من دیده بیدار او

لیك می‌گفتم چو گل‌ها بشكفد

می‌برد از خاطر من یاد او


كم كمك ابر زمستانی گذشت

وقت ناز نرگس بیمار شد

غنچه‌های نرگس شهلا شكفت

دیدم ای افسوس، چشم یار شد


موی او بود آنچه بردم رنج او

ای عجب! كان شاخه سنبل نبود

چشم بود آنكه خورد از خون من

شاخه‌های نرگس پر گل نبود


وای، من دیوانه‌ام، دیوانه‌ام

دوستان، گیرید و زنجیرم كنید

بینمش هر جا و سیر از او نیم

مرگ گر سیرم كند، سیرم كنید

دکتر حمیدی شیرازی

1293-1365

http://persianpoetry.blogfa.com/category/26/24