http://persianpoetry.blogfa.com

دلا در راه حق گیر آشنایی/ عطار نیشابوری

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

دلا...! در راه حق گیر آشنایی

اگر خواهی که یابی روشنایی

چو مستِ خُنب وحدت گشتی ای دل

میندیش آن زمان تا خود کجایی

در افتادی به دریای حقیقت

مشو غافل همی زن دست و پایی

وگر نفس و هوا عقلت رُباید

تو می‌دان آن نفس از خود برایی

وگر هم‌چون که یوسف خود پسندی

کشی در چاه محنت‌ها بلایی

چو ابراهیم بت‌بشکن بیندیش

به هر آتش که خود خواهی درآیی

تبرّا کن دل از هستی چو عیسی

به بند سوزن ای مسکین چرایی

شوی بر طور سینا هم‌چو موسی

در این ره گر بورزی پارسایی

برو عطار مسکین! خاک ره شو!

به نزد اهل دل تا بر سر آیی

عطار نیشابوری

سحرگاهی شدم سوی خرابات/ عطار نیشابوری

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

سحرگاهی شدم سوی خرابات

که رندان را کنم دعوت به طامات

عصا اندر کف و سجاده بر دوش

که هستم زاهدی صاحب کرامات

خراباتی مرا گفتا که ای شیخ

بگو تا خود چه کار است از مهمات

بدو گفتم که کارم توبهٔ توست

اگر توبه کنی یابی مراعات

مرا گفتا برو ای زاهد خشک

که تر گردی ز دردی خرابات...

عطار نیشابوری

»» ادامه شعر...

گر نباشد هر دو عالم گو مباش/ عطار نیشابوری

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

گر نباشد هر دو عالم گو مباش

تو تمامی با توام تنها خوش است

پرتو خورشید چون صحرا شود

ذرّه‌ی سرگشته ناپروا خوش است

عطار نیشابوری/ گزیده کوتاه

ای هجر تو وصل جاودانی/ عطار نیشابوری

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

ای هجر تو وصل جاودانی

واندوه تو عین شادمانی

در عشقِ تو نیم ذرّه حسرت

خوش‌تر ز حیات جاودانی

بی یادِ حضورِ تو زمانی

کفر است حدیثِ زندگانی...

عطار نیشابوری

[25 فروردین روز بزرگداشت عطار نیشابوری]

»» ادامه شعر...

ای در غرور نفس به سر برده روزگار/ عطار نیشابوری

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

ای در غرورِ نفس به سر برده روزگار

برخیز و کارکن که کنون است وقتِ کار

ای دوست ماه روزه رسید و تو خفته‌ای

آخر ز خواب غفلتِ دیرینه سر برآر

سالی دراز بوده‌ای اندر هوای خویش

ماهی خدای را شو و دست از هوا بدار

پنداشتی که چون نخوری روزه‌ی تو آن است

بسیار چیز هست جز این شرط روزه‌دار...

عطار نیشابوری

»» ادامه شعر...

کرد از دیوانه ای مردی سؤال/ عطار نیشابوری

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

کرد از دیوانه‌ای مردی سؤال

کاین دو عالم چیست با چندین خیال

گفت کاین هر دو جهان بالا و پست

قطره‌ی آب است نه نیست و نه ‌هست

گشت ز اول قطره‌ی آب آشکار

قطره‌ی آب است با چندین نگار

هر نگاری کان بود بر روی آب

گر همه زآهن بود گردد خراب

هیچ‌چیزی نیست زآهن سخت‌تر

هم بنا بر آب دارد در نگر

هرچه را بنیاد بر آبی بود

گر همه آتش بود خوابی بود

کس ندیده‌ است آب هرگز پایدار

کی بود بی‌آب بنیاد استوار

عطار نیشابوری/ منطق الطیر