مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز/ مشفق کاشانی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

مَردم ديده به هر سو نگرانند هنوز

چشم در راه تو صاحب ‌نظرانند هنوز

لاله‌ها، شُعله‌كش از سینه داغ‌اند به دَشت

در غمت همدم آتش جگرانند هنوز

از سراپرده‌ی غيبت خبری بازفرست

كه خبريافتگان، بی‌خبرانند هنوز...

مشفق كاشانی

ادامه نوشته...

بهار آمد بهار من نیامد/ مشفق کاشانی

بهار آمد بهار من نیامد

گل آمد گل عذار من نیامد

برآوردند سر از شاخ، گل‌ها

گلی بر شاخسارمن نیامد

چراغ لاله روشن شد به صحرا

چراغ شام تار من نیامد...

مشفق کاشانی/ عباس کی‌منش

ادامه نوشته...

و من ماندم و قصۀ سرگذشت/ مشفق کاشانی

و من ماندم و قصۀ سرگذشت

و طوفان عمری که از سر گذشت

و دردی که جز مرگ درمان نداشت

و مرگی که هر لحظه بر در گذشت...

مشفق کاشانی

ادامه نوشته...

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم/ مشفق کاشانی

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم

در سایه‌ی سروی به صفایی نرسیدیم


از دامن دی بوی بهاری نشنیدیم

در حسرت برگی به نوایی نرسیدیم

بر قامت فریاد به فریاد نشستیم

پژواک صدا را به صدایی نرسیدیم...

مشفق کاشانی

ادامه نوشته...

بیا از مهر و وفا با دل من/ مشفق کاشانی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

بیا از مِهر و وفا با دل من

بگو از زمزمه مرغ چمن

گُل من ای گُل من

بگو از آینه و آوا سخن

بگو از جنگل و از صحرا سخن

بیا از غصّه و غم مگو به من قصّه دگر

قناری نوید گل داده به من

نغمه چلچله‌ها شنو از باد صبا

بیا از کُلبه برون نگر نسیم سحر

بهاری و عید گل داده به من

ابر پر نم رو ببین اشک شبنم رو ببین

دل من وقت سروره

بخدا وقت سرور

گل من لاله به باغه

بستان جام بلور

گل من سنگ صبوره نه شب تار غرور

دل من اشک نیازه نه شب چشمای شور

دل من شکفته شد گل به چمن

نکند خبر نگیری تو ز من

مشفق کاشانی

با صدای بهرام حصیری