http://persianpoetry.blogfa.com

در پاییز  شاخه ها را زده اند برگ ها را به زمین.../ رضا براهنی

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

در پاییز

شاخه‌ها را زده‌اند

برگ‌ها را به زمین ریخته‌اند

و شنیدم که زنی زیر لبش می‌گفت:

«تو گنه‌کاری»

باد باران زده‌ی زرد خزان

«تو گنه‌کاری»

دل من جنگل سبزی بود

و در آن سر بهم آورده درختان بلند

شاخه‌ها را زده‌اند

برگ‌ها را به زمین ریخته‌اند

و شنیدم که زنی در دل من می‌گفت:

«تو گنه‌کاری،

باد باران زده‌ی زرد خزان

تو گنه‌کاری»

دکتر رضا براهنی

خبری داشت کلاغ  گفت در گوش درخت/ شکوه قاسم نیا

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

خبری داشت کلاغ، گفت در گوش درخت

برگ‌ها تک‌تک ریخت، از سر و دوش درخت

سار از شاخه پرید، بال زد تا تِه باغ

گفت با سبزه و گل، هرچه را گفت کلاغ

دل هر غنچه تپید، رنگ گلبرگ پرید

برگ بی‌حوصله شد، سبزه خمیازه کشید

شاپرک خواب نبود، پر زد از باغ گذشت

هرچه را دید و شنید، برد تا پهنه‌ی دشت

آهو از دشت گریخت، رمه برگشت به دِه

عاقبت باز رسید، خبر از دشت به دِه

باد هو‌هو می‌کرد، ابر هی می‌بارید

خبر داغ کلاغ، ده به ده می‌پیچید

شکوه قاسم‌نیا

خراب از باد پاییز خمارانگیز تهرانم/ محمدحسین شهریار

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

خراب از باد پاییز خمارانگیز تهرانم

خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم

خدایا! خاطرات سرکشِ یک عمر شیدایی

گرفته در دماغی خسته چون خوابی پریشانم

خیالِ رفتگان شب تا سحر در جانم آویزد

خدایا! این شب‌آویزان چه می‌خواهند از جانم

پریشان یادگاری‌ها بر بادند و می‌پیچند

به گل‌زار خزانِ عمر چون رگبار بارانم...

محمدحسین شهریار

»» ادامه شعر...

پاییز جنون ادواری سال است/شمس لنگرودی

 

پایيز

جنون ادواری سال است

پيرهنش را ريزريز می‌كند

در ملافه‌ای به سفيدی برف

خواب می‌رود

با انگشتانی

كه از لبه تخت بيرون است.

شمس لنگرودی

http://persianpoetry.blogfa.com/category/72

آمیختند در گل من عشق و درد را/ لیلا حسینی نیا

 

آمیختند در گُل من عشق و درد را

آن‌گونه که به روح خزان سُرخ و زَرد را

یک‌لاقبا و خسته‌ام اما نمی‌نهم

از سَر هوایِ رَد شُدن از فَصلِ سَرد را

دیری‌ست راه عشق ندیده‌ است رهروی

باید تکاند از تنِ این جاده گرد را...

لیلا حسینی‌نیا

»» ادامه شعر...

باد سرد آرام بر صحرا گذشت/ پروین دولت آبادی

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

رقص باد...

بادِ سرد آرام بر صحرا گذشت

سبزه‌زاران، رفته‌رفته، زرد گشت

تک درخت ناروَن شد رنگ‌رنگ

زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ

برگ‌برگ گل به رقص باد ریخت

رشته‌هاى بیدبُن از هم گسیخت...

پروین‎ دولت‌آبادی

»» ادامه شعر...