http://persianpoetry.blogfa.com

من آن زلال پرستم در آب گند زمان/ محمدعلی بهمنی

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

من آن زلال‌پرستم در آبِ گندِ زمان

كه فكر صافی آبی چنین لجن بودم

غریب بودم، گشتم غريب‌تر اما:

دلم خوش است كه در غربتِ وطن بودم

زنده یاد محمدعلی بهمنی/ گزیده کوتاه

متن کامل شعر در لینک زیر ↓

https://persianpoetry.blogfa.com/post/499

یخ کرده ام اما نه از سوز زمستان/ محمدعلی بهمنی

 

یخ کرده‌ام! اما نه از سوز زمستان!

اما نه از شب پرسه‌های زیر باران

یخ کرده‌ام یخ کردنی در تب، تبی که

جسمم نه! دارد باورم می‌سوزد از آن

یخ کرده‌ام! اما تو ای دست نوازش

روح یخی را با چنین شولا مپوشان...

محمدعلی بهمنی

»» ادامه شعر...

قطره قطره اگر چه آب شدیم/ محمدعلی بهمنی

 

هی مترسک کلاه را بردار

قطره قطره اگر چه آب شدیم

ابر بودیم و آفتاب شدیم

ساخت ما را همو که می‌پنداشت

به یکی جرعه‌اش خراب شدیم

هی مترسک کلاه را بردار

ما کلاغان دگر عقاب شدیم...

محمدعلی بهمنی

»» ادامه شعر...

ناگهان ديدم كه دورافتاده ام از همرهانم/ محمدعلی بهمنی

 

ناگهان ديدم كه دورافتاده ام از همرهانم

مانده با چشمان من دودی به جای دودمانم

ناگهان آشفت كابوسی مرا از خواب كهفی

ديدم آوخ قرن ها راه است از من تا زمانم

ناشناسی در عبور از سرزمين بی نشانی

گرچه ويران خاكش اما آشنا با خشت جانم...

محمدعلی بهمنی

»» ادامه شعر...

می خواهم از این پس همه از عشق بگویم/ محمدعلی بهمنی

 

می خواهم از این پس همه از عشق بگویم

یك عمر عبث داد زدم بر سر بیداد!

محمدعلی بهمنی

http://persianpoetry.blogfa.com/category/15/10