افتاد خم شدم که برش دارم آب شد/ فرامرز عرب عامری
افتاد خم شدم که برش دارم آب شد
فرقی نکرد آدم و گندم خراب شد
از ابتدای خلقتمان معصیت شکفت
وجدانمان دچار هزاران عذاب شد
رفتیم تا گلیم خود از گِل به در کنیم
بهتر نشد که هیچ، زد و منجلاب شد...
فرامرز عربعامری