http://persianpoetry.blogfa.com

غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبود/ علیرضا بدیع

 

غیر شیدایی مرا داغی به پیشانی نبود

من‌ که پیشانی نوشتم جز پریشانی نبود

همدمی ما بین آدم‌ ها اگر می‌ یافتم

آهِ من در سینه‌ام یک عمر زندانی نبود

دوستان رو به رو و دشمنان پشت سر

هر چه بود آیین این مردم مسلمانی نبود

خار چشم این و آن گردیدن از گردنکشی‌ است

دسترنج کاج‌ ها غیر از پشیمانی نبود

چشم کافر کیش را با وحدت ابرو چه کار؟

کاش ! این محراب را آیات شیطانی نبود

من‌ که در بندم کجا؟ میدان آزادی کجا؟

کاش ! راه خانه‌ات این‌ قدر طولانی نبود

علیرضا بدیع

مرا چون آینه هرکس به کیش خویش پندارد ... / علیرضا بدیع

 

مرا چون آینه هرکس به کیش خویش پندارد

و الّا من چو مِی با مَست و با هُشیار یکرنگم.!.

علیرضا بدیع

http://persianpoetry.blogfa.com

شَبی با بید می رقصم ، شَبی با باد می جنگم ... / علیرضا بدیع

 

شَبی با بید می رقصم ، شَبی با باد می جنگم

که من چون غنچه های صُبحدم بسیار دلتنگم


مرا چون آینه هرکس به کیش خویش پندارد

و الّا من چو مِی با مَست و با هُشیار یکرنگم


شبی در گوشه محراب قدری « ربّنا » خواندم

همان یک بار تارِ موی یار افتاد در چَنگم


اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست

که من گریانده ام یک عمر دنیا را به آهنگم


به خاطر بسپریدم دشمان ! چون « نام من عشق است »

فراموشم کنید ای دوستان ! من مایه ننگم


مرا چشمان دل سنگی به خاک تیره بنشانید

همین یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم

علیرضا بدیع

پیشانی ات سیاه مبادا به ننگ ها ... / علیرضا بدیع

 

پیشانی ات سیاه مَبادا به ننگ ها

ای ماه ! ای مُـراد تمام پلنگ ها


این بـرکـه ها بـرای تو بسیـار کـوچک اند

جای تو نیست سینه این چشم تنگ ها


آراسته اسـت ظاهر رنگیـن کمان ولی

چون ابرها حذر کن از این چند رنگ ها


یک روز تو در اوجی و یک روز دیگری

دنیا دهن کجی است به الا کلنگ ها


من چند روز پیش دلی را شکسته ام

من را به رسمیت بشناسید سنگ ها !

علیرضا بدیع

http://persianpoetry.blogfa.com

چید بالم را و درهای قفس را باز کرد ... / علیرضا بدیع

 

چید بالم را و ، دَرهای قَفَس را باز کرد

روز آزادی است از شب های زندان سَخت تر

علیرضا بدیع

http://persianpoetry.blogfa.com

خَنجر از بیگانه خوردن سَخت و درمان سَخت تر ... / علیرضا بدیع

 

خَنجر از بیگانه خوردن سَخت و درمان سَخت تر

نیشخند دوستان اما دو چندان سَخت تر


خنده هایم خنده غم ، اشک هایم اشک شوق

خنده های آشکار از اشک پنهان سَخت تر


چید بالم را و ، درهای قفس را باز کرد

روز آزادی است از شب های زندان سَخت تر


صبح گل آرام در گوشِ چنارِ پیر گفت

هر که را تن بیشتر پرورد شد جان سَخت تر


مرگ آزادی است وقتی بال و پر داری ، کنون

زندگی سخت است اما مرگ از آن سَخت تر

علیرضا بدیع

http://persianpoetry.blogfa.com