http://persianpoetry.blogfa.com

برخیز دلا که دل به دلدار دهیم/ هوشنگ ابتهاج/ ه.الف.سایه

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

دیدار

برخیز دلا که دل به دلدار دهیم

جان را به جمال آن خریدار دهیم

این جان و دل و دیده پی دیدن اوست

جان و دل و دیده را به دیدار دهیم

هوشنگ ابتهاج/ ه.الف.سایه

گر خون دلی بیهوده خوردم، خوردم/ هوشنگ ابتهاج/ ه.الف.سایه

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

» بُرد «

گر خونِ دلی بیهوده خوردم، خوردم

چندان که شب و روز شمردم،‌ مردم

آری! همه باخت بود سر تا سر عمر

دستی که به گیسوی تو بُردم، بُردم

هوشنگ ابتهاج/ ه.الف.سایه

امروز منم که راهی کوی توام/ هوشنگ ابتهاج

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

آهنگ سفر

امروز منم که راهی کوی توام

امید وصال می‌کشد سوی توام

تا دست رسد شبی به گیسوی توام

می‌آیم و آشفته‌تر از موی توام

هوشنگ ابتهاج/ ه.الف.سایه

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت/ هوشنگ ابتهاج

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

فریاد که از عمرِ جهان هر نفسی رفت

دیدیم کز این جمعِ پراکنده کسی رفت

شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ

زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت

آن طفل که چون پیر از این قافله درماند

وآن پیر که چون طفل به بانگ جرسی رفت

از پیش و پس قافله‌ی عمر میندیش

گه پیشروی پی شد و گه بازپسی رفت

ما هم‌چو خسی بر سر دریای وجودیم

دریاست چه سنجد که بر این موج خسی رفت

رفتی و فراموش شدی از دل دنیا

چون ناله‌ی مرغی که ز یاد قفسی رفت

رفتی و غم آمد به سر جای تو ای داد

بیدادگری آمد و فریادرسی رفت

این عمر سبک‌سایه‌ی ما بسته به آهی است

دودی ز سر شمع پرید و نفسی رفت

هوشنگ ابتهاج/ ه.الف.سایه

بهارا چه شیرین و شاد آمدی/ هوشنگ ابتهاج

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

خون بلبل

بهارا چه شیرین و شاد آمدی

که با مژده‌دارانِ داد آمدی

بده داد ما را که خون خورده‌ایم

ستم‌های آن سرنگون برده‌ایم

بدر برده از دست بیدادگر

دلی در به در، غرق خون جگر

دلی مانده صد زخم خنجر در او

دلی کین خون برادر در او

دلی در عزای عزیزان به در

ندانی که نامرد با ما چه کرد...

هوشنگ ابتهاج

»» ادامه شعر...