http://persianpoetry.blogfa.com

دیوار آرامشی در من فرو ریخت/ منوچهر آتشی

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

احساس

دیوار آرامشی در من فرو ریخت

چونان بنایی سُست و باران‌خورده در شب

و پایی موذی و ویرانگر در تاریکی از من گریخت.

منوچهر آتشی

دفتر شعر آهنگ دیگر

آید بهار و پیرهن بیشه نو شود/ منوچهر آتشی

 

آید بهار و پیرهنِ بیشه نو شود

نوتر برآورد گل اگر ریشه نو شود

زیباست روی کاکل سبزت کلاه تو

زیباتر آنکه در سرت اندیشه نو شود

ما را غم کهن به مِی کهنه بسپرید

به حال ما چه سود اگر شیشه نو شود...

منوچهر آتشی

»» ادامه شعر...

بر دست سیم‌گونه‌ی ساقی/ منوچهر آتشی

 

بیدار

بر دست سیم‌گونه‌ی ساقی

روشن کنید شمع شب‌افروز جام را

با ورد بی خیالی

باطل کنید سحر سخن‌های خام را

من رهنورد کوه غروبم به باغ صبح

پای حصار نیلی شب‌ها دویده‌ام

از لاشه‌های گند هوس‌ها رمیده‌ام

مستان سرشکسته‌ی در راه مانده را

با ضربه‌های سیلی، سیلی سرزنش

هشیار کرده‌ام

تا بشکنم سکوت گران خواب قلعه‌ها...

منوچهر آتشی

»» ادامه شعر...

یه مرغ سبز زیبا  رو بوم ما نشسته/ منوچهر آتشی

 

قصه مرغ سبز

یه مرغ سبز زیبا

رو بوم ما نشسته

غریب و گیج و تنها

چش تو افق‌ها بسته

بالش غبار گرفته

کوچک و ریز و میزه...

منوچهر آتشی

»» ادامه شعر...

جاده گفتی يعنی رفتن جاده يعنی تکرار همين واژه/ منوچهر آتشی

 

جاده گفتی يعنی رفتن؟

جاده يعنی تکرار همين واژه؟

دريغ...!

دوست دانايم دانا باش !

که حقيقت بس غمناک تر است

جاده رفتن نيست

که تو بتوانی با آسانی

چند کمند

سوی آفاقی چند

از پی صيد ابعاد زمان اندازی...

منوچهر آتشی

»» ادامه شعر...