از برف اگر آدم بسازی دل ندارد/ مهدی فرجی
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد.!.
مهدی فرجی
متن کامل شعر در لینک زیر... ↓
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد.!.
مهدی فرجی
متن کامل شعر در لینک زیر... ↓
دنبال من میگردی و حاصل ندارد
این موجِ عاشق کار با ساحل ندارد
باید ببندم کولهبار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچجا منزل ندارد
من خام بودم داغ دوری پختهام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد
باشد! ولم کن با خودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانهها مشکل ندارد
وقتی که حقِ دل نداری، میهمانی
مهمان که جایی حق آب و گل ندارد
شاید به سرگردانیم دنیا بخندد
موجی که عاشق میشود ساحل ندارد
مهدی فرجی
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
حال من خوب است اما با تو بهتر میشوم
آخ...! تا میبینمت یک جور دیگر میشوم
با تو حس شعر در من بیشتر گُل میکند
یاسم و باران که میبارد مُعطر میشوم
در لباس آبی از من بیشتر دل میبَری
آسمان وقتی که میپوشی کبوتر میشوم...
مهدی فرجی
حسرتی بود دلم، حیف که آغاز نشد
ماندْ بر شاخهی ترسویی و پرواز نشد
ماندْ در کودکی شرم و هی بازی کرد
خواست هی قهر کند، بغض کند، ناز نشد
مثل صندوقچهای حرف دلم پنهان بود
در گوشی به همه گفتمش و راز نشد...
مهدی فرجی
مثل تو هر کس آشنایی در سفر دارد
مانند من، مانند من چشمی به در دارد
در سربهزیری حاجتی دارد که میخواهد
روی زمین تا تکّه نانی دید، بردارد
اشکی است اشک او که میگویند یاقوت است
آهی است آه او که میگویند اثر دارد...
مهدی فرجی
بنشین برایت حَرف دارم در دِلم غوغاست
وقتى که شاعر حَرف دارد آخِر دنیاست
شاعر بدون شعر یعنى لال ! یعنى گنگ !
در چشم هاىِ گنگ اما حَرفِ دل پیداست...
مهدی فرجی