http://persianpoetry.blogfa.com

روزی که دست هایمان آشتی کنند/ عبدالرضا قنبری

 

روزی که

دست‌هایمان آشتی کنند

و چشم‌هایمان سیراب شوند

همه‌ی جوانمردان را

در کوچه‌ی تب‌دار

مهمان می‌کنم.

روزی که

دست‌هایمان آشتی کنند

آخرین قطره‌ی اشک به‌وقت وداع را

به تو می‌بخشم

و نهاد همه‌ی جمله‌های عاشقانه را...

عبدالرضا قنبری

»» ادامه شعر...

ابرها آبستن اندوه من‌اند/ عبدالرضا قنبری

 

ابرها

آبستن اندوه من‌اند

دستم را بگیر!

سیل خواهدبرد

جالیز نگاهت را...

عبدالرضا قنبری

http://persianpoetry.blogfa.com/category/203/86

با تو قسمت می کنم تابستان و نسیمی که/ عبدالرضا قنبری

 

با تو قسمت می‌کنم

تابستان

و نسیمی

که می‌وزد از سمت تو

تارهای تو

نام گرفته گیسو

تا رهایم کنند

از بند...

عبدالرضا قنبری

http://persianpoetry.blogfa.com/category/203/86

یا دست رفاقت نده و دست نگه دار/ علیرضا قنبری

 

یا دست به رفاقت نده و دست نگه‌دار

یا تا ته خط حرمت این دست نگه‌دار

یا دست بِکش مثل من از هرچه که مستی

یا اینکه مرا مثل خودت مست نگه‌دار

تا مرگ نباید سخن از دست بگوییم

در سینه خود هرچه که درد است نگه‌دار

دور از توام و مثل تو دور و بر من نیست

مثل من اگر دور و برت هست نگه‌دار

عشق آخر خط است اگر قصّه ما را

همواره در این کوچه بن‌بست نگه‌دار

علیرضا قنبری

http://persianpoetry.blogfa.com

تمام سارها را در خواب من پراندی/ عبدالرضا قنبری

 

اما تو

هیچ

یادت هَست

تمام سارها را

در خواب من پراندی!

این عادتِ تمام سارهاست

با هر تولدی

پَر می‌کشند.

عبدالرضا قنبری

http://persianpoetry.blogfa.com/category/203/86