دیدی که چه بی رنگ ریا بود زمستان/ مجتبی حیدری

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

دیدی! که چه بی‌رنگ و ریا بود زمستان

مظلوم‌ترین فصل خدا بود زمستان

دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم

از هرچه دو رنگی است رها بود زمستان

بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی

اسمی که به او بود سزا بود زمستان...

مجتبی حیدری

ادامه نوشته...

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را/ محمدحسین شهریار

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را

ولیکن پوست خواهد کند ما یک لا قبایان را

-

ره ماتم‌سرای ما ندانم از که می‌پرسد

زمستانی که نشناسد درِ دولت‌سرایان را

-

به دوش از برف بالاپوش خز ارباب می‌آید

که لرزاند تن عریان بی برگ و نوایان را...

محمدحسین شهریار

ادامه نوشته...

برخیز که می رود  زمستان/ سعدی شیرازی

برخیز که می‌رود زمستان

بگشای درِ سرای بُستان

نارنج و بنفشه بر طبق نِه

منقل بگذار در شبستان

وین پرده بگوی تا به یک بار

زحمت ببرد ز پیش ایوان

برخیز که باد...

سعدی شیرازی

ادامه نوشته...

روز زمستان فصل باران آمده است

رور زمستان فصل باران آمده است

موسم و باد بهاران آمده است

برف هایت روب کن از این سرا

که آن نگار مُلک یاران آمده است

پیرزن اینک عصایت را بگیر

رو که آن زیبای دوران آمده است

بقچه ات را پر کن از سرمای دی

رو که شور گلعزاران آمده است

چند در بالین تو در خواب بود

آن درختی که ز بوران آمده است

یاد آن روزی که از راه آمدی

گوئیا دنیای کوران آمده است

مشق کردی مرگ بودن را ز نو

گو که دنیا سوگواران آمده است

رو زمستان که آن بهار آمد ز ره

که آن بهشت کامکاران آمده است.

زمین برفی و فصل زمستان/ میکائل شریفی

زمین برفی و فصل زمستان

هوای ابری و درگیر باران

نمای مردۀ بی روح و بی جان

درختان، شاخه های لخت و عریان

شبیه دسته ای روح پریشان -

سفید ِ قله های ِ کوهساران

فضای خلوت ِ کوچه – خیابان

عبوری با قدمهای شتابان

نگاه از منظری در مه گرفته

سلام دستها در جیب پنهان

زمستان است زمستان است زمستان...

هوا سرد است سرها در گریبان

http://persianpoetry.blogfa.com