دل دیوانه در اندیشه فرداست هنوز/ ابوالحسن ورزی
گرچه امروزِ من آیینه فردایِ من است
دل دیوانه در اندیشه فرداست هنوز.!.
لب فرو بستهام از شرم و زبانِ نگهم،
پیشِ چشمانِ سخنگوی تو گویاست هنوز
ابوالحسن ورزی
متن کامل شعر در لینک زیر...↓
گرچه امروزِ من آیینه فردایِ من است
دل دیوانه در اندیشه فرداست هنوز.!.
لب فرو بستهام از شرم و زبانِ نگهم،
پیشِ چشمانِ سخنگوی تو گویاست هنوز
ابوالحسن ورزی
متن کامل شعر در لینک زیر...↓
شادی کنید ای دوستان من شادم و آسودهام
بوی جوانی بشنوید، از پیکر فرسودهام
شادم کنون، شادم کنون، از بند آزادم کنون
فریاد شادی میکشد قلب خود را دادم کنون
ای کودکان رهگذر! من چون شما آسودهام
هرچند راه عمر را بیش از شما پیمودهام
ابوالحسن ورزی
امروز از برم به کجا می روی؟ مرو !
افسرده و ملول، چرا می روی؟ مرو !
بيرون اگر ز خلوت ما می روی چو آه !
باور مکن که از دل ما می روی، مرو !...
ابوالحسن ورزی
دل تشنه شد و در تو گمان برد که آب است
بیچاره ندانست فریبنده سراب است
بسیار کسان را که خمار از تو برانده است
این خون که به لب های تو همرنگ شراب است
افسوس که از تلخی دشنام جدا نیست
در جام لبان تو اگر باده ناب است...
ابوالحسن ورزی
رفتی از چشمم وُ دل محو تماشاست هنوز
عکس روی تو در این آینه پیداست هنوز
هرکه در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرینشده ماست که تنهاست هنوز
در دلم عشق تو چون شمع به خلوتگه راز
در سرم شور تو چون باده به میناست هنوز...
ابوالحسن ورزی
متن کامل شعر در ادامه... ↓
در دلم یادی از آن رُخسار زیبا مانده است
پرتوی از او در این آیینه پیدا مانده است
هیچ دانی چیست این سرخی که در چشم من است؟
آتشی کز کاروان اشک بر جا مانده است
در نگاه گاهگاهت شعله ای دید از هَوس
گر به چشم حسرتم برق تمنا مانده است...
ابوالحسن ورزی
تهران 1373 - 1293