گريه كردم گريه هم اين بار آرامم نكرد
هر چه كردم هر چه ، آه ! انگار آرامم نكرد
روستا از چشم من افتاد ، ديگر مثل قبل
گرمی آغوش شاليزار آرامم نكرد
بی تو خشكيدند پاهايم كسی راهم نبرد
درد دل با سايه و ديوار آرامم نكرد
خواستم ديگر فراموشت كنم اما نشد
خواستم اما نشد ، اين كار آرامم نكرد
سوختم آنگونه در تب آه ! از مادر بپرس
دستمال تب بُر نَمدار آرامم نكرد
ذوق شعرم را كجا بردی كه بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودكار آرامم نكرد
نجمه زارع
شاعری از قلب ایران= استان فارس/کازرون
سلام دنیا : آذر 61 بدرود دنیا : شهریور 84
http://persianpoetry.blogfa.com