تو را دوست دارم چرا باورت نیست/ سهیل محمودی
تو را دوست دارم چرا باورت نیست؟
به عشقت دچارم چرا باورت نیست؟
تمام خودم را اگر چند ناچیز
به تو میسپارم چرا باورت نیست؟
من ابریترین بُغض -بُغضی که باید-
که باید ببارم چرا باورت نیست...
سهیل محمودی
تو را دوست دارم چرا باورت نیست؟
به عشقت دچارم چرا باورت نیست؟
تمام خودم را اگر چند ناچیز
به تو میسپارم چرا باورت نیست؟
من ابریترین بُغض -بُغضی که باید-
که باید ببارم چرا باورت نیست...
سهیل محمودی
بگذار با صفای تو من زندگی کنم
در گوشهی صدای تو من زندگی کنم
پیش از تو بیبهانگیام مثل مرگ بود
بگذار تا برای تو من زندگی کنم
من هرچه دیدهام همه نیرنگ و رنگ و ننگ
بگذار با وفای تو من زندگی کنم...
سهیل محمودی
ستاره من و تو گرچه در مدار هماند
هزار سال ولی دور از کنار هماند
خوشا به هم نرسیدن که ماه با خورشید
همیشه دور ولی باز بی قرار هماند
قفس ! تهی تر از این واژه، هیچ چیزی نیست
پرنده و ابدیت در انتظار هماند...
سهیل محمودی
آغاز من تو بودی و پایان من تویی
آرامش پس از شب توفان من تویی
حتی عجیب نیست که در اوج شَک و شَطح
زیباترین بهانه ی ایمان تویی...
سهیل محمودی
در بند هواييم يا ضامن آهو !
در فتنه رهاييم يا ضامن آهو !
بی تاب و شکيبيم تنها و غريبيم
بی سقف و سراييم يا ضامن آهو !
عريانی پاييز خاموشی پرهيز
بی برگ و نواييم يا ضامن آهو...
سهيل محمودی
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]