امید عیش کجا و دل خراب کجا/ عرفی شیرازی
امید عیش کجا و دل خراب کجا
هوای باغ کجا، طائر کباب کجا
به مِی نشاط جوانی به دست نتوان کرد
سرور باده کجا، نشئه شباب کجا
عرفی شیرازی
امید عیش کجا و دل خراب کجا
هوای باغ کجا، طائر کباب کجا
به مِی نشاط جوانی به دست نتوان کرد
سرور باده کجا، نشئه شباب کجا
عرفی شیرازی
هر مَتاع فتنه کز عشقِ ستمگر می خرم
می دهم باز و به منت بار دیگر می خرم
دَهر مرد افکن به میدانم کند تکلیف و من
می دهم روز خوش و آسیب اختر می خرم...
عرفی شیرازی
توفیق گذشته گر به ما باز آید
این بخت عجوز بر سر ناز آید
شاهین کرم گر بگشاید پر و بال
بس طایر بسمل که به پرواز آید
عرفی شیرازی
1
کوی عشق است و همه دانه و دام است این جا
جلوه ی مردم آزاده حرام است این جا
2
هر که بگذشت در این کوی به بند افتادست
طایر بی قفس و دام کدام است این جا
3
آن که هر گام بلغزید در این کوی برفت
صنعت راه روان لغزش گام است این جا...
عرفی شیرازی
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
عرفی چه خروشی که فلان گمره شد
ملزم کنمش که بایدش آگه شد
چون ما و تو بسیار تعصبکیشان
ملزم نشدند و گفتوگو کوته شد
عرفی شیرازی
شیراز که دریای معانی گذر است
یکتا گهرش عرفی صاحب نظر است
بس کز دو طرف ماه وشان میگذرند
هر کوچهی او شبیه شق قمر است
عرفی شیرازی