مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
ماهِ خیالاتی
چنان به آرامی گوسفندان را
برانداز میکند
که گویی
هرگز صدای سگ گله را
در تاریکی نشنیده است
جنگل دستهای خود را
برای دزدیدن ماه
دراز کرده است
مهتاب سراسر شب
رودخانه را
شستشو میدهد
در خلوتترین کوچهی شهر
که از سفیدی عطر بهار نارنج لبریز است
مردی در زیر پنجرهی اتاقِ زنی
بیهوده گیتار میزند
و
زن چشم به راه نامهای است
که هرگز
نوشته نشده است
انتظار او چندان طولانی است که گویی
همهی ساعتهای جهان تبانی کردهاند
تا زمان را بر جای میخکوب کنند
وقتی صدای قرمز خروس
شب را رنگ میزند
مردی با پاهای بریده
به درازی راههای نرفته میاندیشد
خورشید آرام آرام
در آبیهای آسمان
بالا میرود
گویا ظرافت دستهای ونوس
خورشید را به آرامی
بر دار میکند
کوچکترین ماهی حوض
عمیقترین دریای جهان را
خواب میبیند
و لذّت گرفتن ماهی
در پنجههای گربه احساس میشود
دیوانهای تصویر خود را
در آینه گم کرده است
کیومرث منشی زاده