دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد/ عالم تاج فراهانی
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد
در انجمن عقلفروشان ننهم پای
تا چند کنی قصّه اسکندر و دارا
دهروزه عمر این همه افسانه ندارد
عالم تاج فراهانی/ عصر قاجار
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد
در انجمن عقلفروشان ننهم پای
تا چند کنی قصّه اسکندر و دارا
دهروزه عمر این همه افسانه ندارد
عالم تاج فراهانی/ عصر قاجار
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
تا که از کِلکِ ازل سَرخطِ فرمان برود
نام زرتشت کی از خاطر دوران برود؟
به سه اصلش که بود شهرۀ آفاق بشر
بال و پر گیرد و بر گنبد گردان برود
گفتههای خوش و شیوا و اهورایی او
جای آن است که تا تارک کیهان برود
فرّ زرتشت چو خورشید بیفشاند نور
هر کجا نامی از ایرانی و ایران برود
«گاتها» در دل افلاک طنین اندازد
تا بر این چرخ و فلک مهر درخشان برود
شعلۀ آتش زرتشت جهانافروز است
نرود از دل و جان، تا که زِ تن جان برود
توران شهریاری
زاده 1310 کرمان
شاعر برجسته زرتشتی اهل ایران
یکی از شعرای سخنسنج و توانای معاصر است.
«دیوان توران» در سال 1379 در نشر بَرسَم
به چاپ رسیده است.
با باد که میرفت فراسوی جهان
گفتم که چه دردی است ندارد درمان؟
خاکسترِ من ز دامن شُعله گرفت
فریاد برآورد که: هجران، هجران
سپیده کاشانی(سروراعظم باکوچی)
http://persianpoetry.blogfa.com/category/72
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
امروز که آبستن فرداست، بیا
تا لحظهای از عمر به دنیاست، بیا
ترسم تو نیایی و نیاید فردا
این از رُخ سرنوشت پیداست، بیا
سپیده کاشانی(سروراعظم باکوچی)
http://persianpoetry.blogfa.com/category/72
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
من چای مینوشم تو هم گُویا دلت اینجاست
از صافیِ لیوان چایِ ما جهان زیباست
دریای سُرخی هست و در نزدیکی ساحل
مهمانی افتاده، غریقی خسته و تنهاست
امواج نا آرام را سر میکشم اما
گوشم پُر از فریادهای آی آدمهاست
تو چای مینوشی و میگویی کمی تلخ است
- این شعر هم؟
با خنده میگویی: نه، بیهمتاست!
مینوشی و از آخر این قصّه میپرسی
میگویمت آخر ندارد، قصّهی دریاست
چون چای دمکرده، همین دم را غنیمت دان
ما را چه، به تقویم که دیروز یا فرداست
نیلوفر بختیاری
http://persianpoetry.blogfa.com/category/72
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
عشق او باز اندر آوردم به بند
کوشش بسیار نامد سودمند
عشقْ دریایی، کرانه ناپدید
کی توان کردن شنا ای هوشمند
عشق را خواهی که تا پایان بری
بس بباید ساخت با هر ناپسند...
منسوب به رابعه بلخی
نیمه نخست قرن 4 ه.ق/ همدوره رودکی
نخستین شاعر زن پارسیگوی