بختت نه سپید است و نصيبت نه سیاهی/ علیرضا قزوه

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

بختت نه سپید است و نصيبت نه سیاهی

محکوم به مرگی چه بخواهی چه نخواهی

کو عشق که ما را برساند به رسیدن

کو تیغ که ما را برهاند ز تباهی

آبی به شهیدان عطش‌ناک نداديم

مُردند لبِ شطِّ فُرات آن همه ماهی...

علیرضا قزوه

ادامه نوشته...

در شهر یکی نیست چو چشمان تو خون‌ریز / علیرضا قزوه

در شهر یکی نیست چو چشمان تو خون‌ریز

من شهر نشابورم و تو لشکر چنگیز

ای اشک توام باده و چشم تو پیاله

از زلف تو سرشارم و از چشم تو لبریز

پرهیزگران را چه نیازی است به توبه

یا توبه‌گران را چه نیازی است به پرهیز

هر روز یکی خشت می‌افتد به سرِ ما

ای سقف ترک‌خورده، به یک باره فرو ریز

ای آینه‌ی " لَسْتَ عَلَیْهِم بِمُسَیْطِرِِ"

دریاب مرا، حضرت شمس الحق تبریز !

علیرضا قزوه

آیه 22 سوره: غاشیة

« لَسْت‌َ عَلَیْهِم‌ بِمُصَیْطِرٍ‌

تو ‌بر‌ ‌ایشان‌ تسلط و سیطره‌ نداری‌

**تفسیر:**

تو هرگز بر آنان چیرگى و سلطه‌اى ندارى

که به ایمان و اسلام اجبارشان سازى

و دین را در دل‌هاى آنان جاى دهى.

پس وظیفه تو روشنگرى

و اندرز‌دهى و اندیشاندن است

بنابراین به همین کار بزرگ بسنده نما

و در راه رساندن پیام خدا شکیبایى پیشه ساز.

http://persianpoetry.blogfa.com/category/121/46

گرچه غم می کشدم سوی جهان های دگر/ علیرضا قزوه

گرچه غم می کشدم سوی جهان های دگر

خنده را ترجمه کردم به زبان های دگر

عید با آینه و سبزه و قرآن آمد

سبزم از خلوت و از جِلوت جان های دگر

سی سحر سر شد و از عشق نپرسیدم؛ چیست

فرق این یک رمضان با رمضان های دگر...

علیرضا قزوه

ادامه نوشته...

ما کتاب کهنه ای هستیم سرتا پا غلط/ علیرضا قزوه

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

ما کتاب کهنه‌ای هستیم سرتا پا غلط!

خواندنی‌ها را سراسر خوانده‌ایم امّا غلط!

سال‌ها تدریس می‌کردم خطا را با خطا

سال‌ها تصحیح می‌کردم، غلط را با غلط!

بی‌خبر بودم دریغا از اصول‌الدین عشق!

خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوی غلط...

علیرضا قزوه

ادامه نوشته...

پریشانان پری را می پرستند/ علیرضا قزوه

خدا

پریشانان پری را می‌ پرستند

گدایان گوهری را می‌ پرستند

بت بودائیان از جنس رقص است

اگر نیلوفری را می‌ پرستند...

علیرضا قزوه

ادامه نوشته...