یه نفر بالای برجش لم داده توی جکوزی/ یغما گلرویی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

یه نفر بالای بُرجش لم داده توی جکوزی

یه نفر آرزو داره که حموم بره یه روزی

یه نفر برای گربه‌ش میخره ژامبون اعلا

یکی واسه لقمه‌ای نون میره از دیوارا بالا!

یه نفر جرینگی میده خون‌بها رو تو تصادف

یکی دیگه واسه صنار، توی حبس میپوسه مف مف

یکی آخرای هفته، میره «ساحل قناری» !

یکی جون میکنه اما باز میمونه تویِ نداری!

یه جای شهر برای شام، صدتا کبک پرکنده میشن

یه جای دیگه سرشام، سفره‌ها شرمنده میشن!

فاصله خیلی زیاده از سر برج تا زیر پل،

آخه تا کی باید این درد، این عذاب بشه تحمل؟!

یغما گلرویی

نگارش محاوره‌ای

خری با صاحب خود گفت در راه

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

شعر طنز

خری با صاحب خود گفت در راه

که ای بی‌رحمِ بی‌انصافِ بدخواه!

مرا تا چند زیر بار داری؟

مرا تا چند، با جان کار داری؟

خدا مرگت دهد تا شاد گردم

ز بندِ محنتت آزاد گردم

جوابش داد: کای حیوان در بند!

چرا از مرگ من هستی تو خرسند؟

علاجی کن که دیگر خر نباشی

کشیدن بار را، در خور نباشی

و گرنه تا تو خر هستی، به ناچار

چه من، چه دیگری، از تو کشد کار

بلی تا ملتی در خواب باشد

فرو در رنج و پیچ و تاب باشد

چو نبوَد ملتی از خواب بیدار

نبیند پُشتِ خود را خالی از بار

وگر همت کند بیدار گردد

ز آزادیش، برخوردار گردد

دگر جور و ستم، بر او روا نیست

به مردِ زنده ‌دل، جور و جفا نیست

کم از خر، ملتِ خواب و خمود است

که دائم زیر شلاق عنود است

...

خری را گر افسارش از زر کنی/

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

شعر طنز

خری را گر افسارش از زر کنی

لجامش ز یاقوت ابهر کنی

به پهلو زنی از طلایش رکاب

به زینش نشیند یکی آفتاب

به جای خصیلش دهی نیشکر

به جای جواش مغز بادامِ تر

گرش جبرئیلش کند مهتری

بماند همان در مقام خری

...

مُلّا خوبه یا رمال اتل و متل مُطلا.../ بیژن مفید

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

شعر طنز

مُلّا خوبه یا رَمّال

اتل و متل مُطلا،

رمال خوبه یا مُلا؟

البته مُلا مُلا...

مُلا: سلام علیکم

سوسک سیاه. حال شما.

سلامتین ایشالا؟ کسالتی ندارین؟ والدتون چطورن؟

خاله سوسکه: واه واه واه چه پررو! ببُرّه اون زبونت

مُلا: قربان اون لبانت. ابروهای کمانت.

چرا عصبانی میشی؟

خاله سوسکه: خودت بگو آق مُلا سوسک سیاه میشه اسم؟

تربیتی. نزاکتی. خجالتم خوب چیزیه. نه والا؟

مُلا: پس چی بگم؟... خاله قزی؟...

خاله سوسکه: لال بشی ایشالا...

شهر قصّه بیژن مفید

ادامه نوشته...

هر کس که ز روز بد بترسد/ قائم مقام فراهانی/ طنز قبیح

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

طنز قبیح

هرکس که ز روز بد بترسد

باید نخورد غذای نفّاخ

زیرا که چو نفخ از آن غذا خاست

ناچار برون جهد ز سوراخ

وانگاه به خیرگی نشیند

خود بر سر جای خواجه گستاخ

وان گند کند که بنده بالفعل

در زحمت آنم آخ و صد آخ

قائم مقام فراهانی