جوانمردا جوانمردی بیاموز/ عبدالرحمان جامی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

»در ذکر بخشندگان«

On International Men's Day

جوانمردا جوانمردی بیاموز

ز مردانِ جهان مَردی بیاموز

درون از کینِ کین‌جویان نگه دار

زبان از طعن بدگویان نگه دار

نکویی کن به آن کو با تو بد کرد

کزان بد رخنه در اقبال خود کرد!

چو آیین نکوکاری کنی ساز

نگردد با تو جز آن نیکویی باز

عبدالرحمان جامی/ بهارستان

نکو رو تاب مستوری ندارد/ عبدالرحمان جامی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

نکو رو تاب مستوری ندارد

ببندی در زِ روزن سر برآرد

نظر کن لاله را در کوهساران

که چون خرم شود فصل بهاران

کند شق شقه گلریز خارا

جمال خود کند زان آشکارا

تو را چون معنی‌ای در خاطر افتد

که در سلک معانی نادر افتد

نیاری از خیال آن گذشتن

دهی بیرون به گفتن یا نوشتن

چو هرجا هست حُسن، اینش تقاضاست

نخست این جنبش از حُسن ازل خاست

عبدالرحمان جامی/ گزیده کوتاه

از یار کهن نمی کنی یاد/ عبدالرحمان جامی 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

از یار کهن نمی‌کنی یاد

این پیشه نو مبارکت باد

فریاد کسی نمی‌کنی گوش

پیش که کنیم از تو فریاد

با دولت بندگیت هستیم

از خواجگی دو عالم آزاد

شاید که تو را فرشته خوانند

کاین لطف ندارد آدمیزاد

آن سوخته یافت لذّت عشق

کز وصل نشان ندید و جان داد

از شکر جان‌فزای شیرین

پرویز نیافت ذوق فرهاد

مرغ چمن وفاست جامی

در دام غم و بلا چه افتاد

عبدالرحمان جامی

هر که شد با تو در جفا گستاخ / عبدالرحمان جامی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

دیگر از وی مدار چشمِ وفا

هر که شد با تو در جفا گستاخ

«زانکه هرگز دو بار مؤمن(عاقل) را

نگزد مار از یکی سوراخ»

عبدالرحمان جامی

[once bitten, twice shy]

بحر ازل موج کرم برگرفت/ عبد الرحمان جامی

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

بحر ازل موج کرم برگرفت

دامن ساحل همه گوهر گرفت

جوهری طبعِ سخن‌پروران

کرد نگاهی به فراست در آن

هرچه سزا بود به سفتن بسفت

وانچه نه در پرده نسیان نهفت

زان گهر سفته هزاران هزار

گوش جهان را شده بین گوشوار

حیف که این قوم گهر ناشناس

مهره کش سلک امید و هراس

هرچه بر آن نام گهر بسته‌اند

مهره صفت بر دم خر بسته‌اند...

عبد الرحمان جامی

ادامه نوشته...