http://persianpoetry.blogfa.com

ساقیا می ده که جز می نشکند پرهیز را/ سنایی غزنوی

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

ساقیا مِی ده که جز مِی نشکند پرهیز را

تا زمانی کم کنم این زُهد رنگ‌آمیز را

ملکت آل بنی آدم ندارد قیمتی

خاک ره باید شمردن دولت پرویز را

دین زردشتی و آیین قلندر چند چند

توشه باید ساختن مر راه جان‌آویز را...

سنایی غزنوی

»» ادامه شعر...

در جهان همچو سوسن عاشق/ سنایی غزنوی

 

راه رو تا به عقل بشناسی

خاک زرگر ز خانه‌ی حداد

گر نخواهی ز نرگس و لاله

چهره گه زرد و گه سیه چو مداد

در جهان هم‌چو سوسن عاشق

چهره زیبنده باش و طبع آزاد

سنایی غزنوی/ گزیده

http://persianpoetry.blogfa.com/category/136/26

ابتدای سخن به نام خداست/ سنایی غزنوی

 

ابتدای سخن به نام خداست

آنکه بی‌مثل و شُبه و بی‌همتاست

خالق‌الخلق و باعث‌الاموات

عالم‌الغیب سامع‌الاصوات

ذات بی‌چونش را بدایت نیست

پادشاهی‌ش را نهایت نیست

نه درآید به ذات او تغییر

نه قلم وصف او کند تحریر

زآنکه زاندیشه‌ها برون است او

بری از چند و چه و چون است او

سنایی غزنوی/ طریق التحقیق

http://persianpoetry.blogfa.com/category/136/26

آب رفته به جوی باز آید/ سنایی غزنوی

 

دوستی گفت: صبر کن زیراک

صبر، کار تو خوب زود کنَد

آب رفته به جوی باز آید

کارها بِه از آنکه بُوْد کنَد

گفتم: ار آب رفته باز آید

ماهی مُرده را چه سود کنَد

سنایی غزنوی

قرن 5 و 6 هجری قمری

«ضایع مکن این دَم ار دلت بیدار است/خیام»

http://persianpoetry.blogfa.com/category/136/26

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

حی و قیوم و قادر و قاهر/ سنایی غزنوی

 

حیّ و قیّوم و قادر و قاهر

اوّلِ اوّل آخِر آخِر

نطق‌، اَبْکَم(=لال، گُنگ، زبان‌بسته)بمانده در صفتش

وهم‌، عاجز شده ز معرفتش

نبَرَد عقل‌ در ‌صفاتش راه

نبوَد وهم را به ذاتش راه

کی رسد وهم در جهان قدم...

سنایی غزنوی

»» ادامه شعر...