http://persianpoetry.blogfa.com

سايه سنگ بر آينه خورشيد چرا/ قیصر امین پور

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

سايه سنگ بر آينه خورشيد چرا؟

خودمانيم، بگو اين همه ترديد چرا؟

نيست چون چشم مرا تاب دمى خيره شدن

طعن و ترديد به سرچشمه خورشيد چرا؟

طنز تلخى است به خود تهمت هستى بستن

آن که خنديد چرا، آن که نخنديد چرا؟

طالع تيره‌ام از روز ازل روشن بود

فال کولى به کفم خط خطا ديد چرا؟

من که دريا دريا غرق کف دستم بود

حاليا حسرت يک قطره که خشکيد چرا؟

گفتم اين عيد به ديدار خودم هم بروم

دلم از ديدن اين آينه ترسيد چرا؟

آمدم يک‌دَم مهمان دل خود باشم

ناگهان سوگ شد اين سور شب عيد چرا

قیصر امین پور

ناودان ها شرشر باران بی صبری ست/ قیصر امین پور

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

ناودان‌ها شرشر باران بی‌صبری‌ست

آسمان بی‌حوصله، حجم هوا ابری‌ست

کفش‌هایی منتظر در چارچوب در

کوله‌باری مختصر لبریز بی‌صبری‌ست

پشت شیشه می‌تپد پیشانی یک مرد

در تبِ دردی که مثل زندگی جبری‌ست

و سر انگشتی به روی شیشه‌هایِ مات

بار دیگر می‌نویسد:

خانه‌ام ابری‌ست!

قیصر امین‌پور

لحظه های زندگی مثل چشمه مثل رود/ قیصر امین پور

 

لحظه‌های زندگی

مثل چشمه مثل رود

گاه می‌جوشد ز سنگ

گاه می‌خواند سرود

-

سر به ساحل می‌زند

موج شط زندگی

لحظه‌ها چون نقطه‌ها

روی خط زندگی...

قیصر امین پور

»» ادامه شعر...

خسته‌ام از این کویر، این کویر کور و پیر/ قیصر امین‌پور

 

خسته‌ام از این کویر، این کویر کور و پیر

این هُبوط بی‌دلیل، این سقوط ناگزیر

آسمان بی‌هدف، بادهای بی‌طرف

ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر

ای نظاره‌ی شگفت، ای نگاه ناگهان !

ای هماره در نظر، ای هنوز بی‌نظیر...

قیصر امین‌پور

»» ادامه شعر...

بغض های کال من چرا چنین/ قیصر امین پور

 

بغض‌های کال من، چرا چنین؟

گریه‌های لال من، چرا چنین؟

جزر و مد یال آبی‌ام چه شد؟

اهتزاز بال من، چرا چنین؟

رنگ بال‌های خواب من پرید

خامی خیال من، چرا چنین...

قیصر امین پور

»» ادامه شعر...

ناگهان قفل بزرگ تيرگی را می گشايد/ قيصر امين پور/ تک بیت

 

ناگهان قفل بزرگ تيرگی را می گشايد

آنكه در دستش كليد شهر پر آيينه دارد..!

قيصر امين پور

http://persianpoetry.blogfa.com/category/12/8