http://persianpoetry.blogfa.com

پشت مکان را همه دانسته ایم/ مفتون امینی

 

پُشت مَکان را همه دانسته‌ایم

پُشت زَمان چیست؟ ندانیم هیچ

این طرفش جَدولِ روز است و ماه

آن‌ طرفِ صفحه‌ی تقویم؟ هیچ...

مفتون امینی

»» ادامه شعر...

زیور به خود مبند که زیبا ببینمت/ مفتون امینی

 

زیور به خود مبند که زیبا ببینمت

با دیگران مباش که تنها ببینمت

در این بهارِ تازه که گل‌ها شکفته‌اند

لبخند عشق زن که شکوفا ببینمت

یک جام نوش کردی و مشتاق دیدمت

جامی دگر بنوش که شیدا ببینمت...

مفتون امینی

»» ادامه شعر...

تاجر عشقیم و کالای وفا داریم ما/ مفتون همدانی

 

تاجر عشقیم و کالای وفا داریم ما

الصلا! ای خلقِ عالَم ! کیمیا داریم ما

خاطر ما تا که از زنگ کدورت پاک شد

با همه عالم سر صلح و صفا داریم ما

ما نمی‌گوییم بد در حق کس، زاهد بِه ز ما

گو بگوید هر چه می‌خواهد خدا داریم ما....

مفتون همدانی

»» ادامه شعر...

ساقیا ! امشب صدایم با صدایت ساز نیست/ مفتون همدانی

 

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

ساقیا! امشب صدایم با صدایت ساز نیست

یا که من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست

ساقیا! امشب مخالف می‌نوازد تار تو

یا که من مست و خرابم یا که تارت تار نیست

مفتون همدانی

تو کیستی که صدایت به آب می ماند/ مفتون امینی

 

تو کیستی؟

که صدایت به آب می‌ماند

تبسمت به گُلِ آفتاب می‌ماند

تنت به پیرهن صورتی و دامن سرخ

به تُنگ نیمه‌پری از شراب می‌ماند

به پشت چشم تو آن سایه‌های رنگارنگ

به نقش قوس و قزح در حباب می‌ماند

تو را شبی سر راهی دو لحظه دیدم و بعد

به خانه یاد تو کردن به خواب می‌ماند

از آن تبسم نوشت به سینه یادی ماند

چو برگ گل که به لای کتاب می‌ماند

کسی که شعر تو را گفت نشئه‌ی سخنش

به مستی مِیِ بی‌رنگ ناب می‌ماند.

مفتون امینی

http://persianpoetry.blogfa.com/category/107/40

مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)