چوب یزدان
چرا ننالد ز تیره‌بختی
دلی که حالِ دعا ندارد
چرا نگرید ز بینوایی کسی که دل با خدا ندارد
ز خواب مستی دو دیده واکن
به خلوت شب خداخدا کن
خدای خود را شبی صدا کن...
مهدی سهیلی
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
پیر خود را پخته می‌دانستم اما خام بود
آنکه را آزاد می‌خواندم اسیر دام بود
بَح و شام بی‌خدایان رنگ آرامش نداشت
کی دلی دیدی که بی‌یاد خدا آرام بود
نقش پیروزی به بال کوشش ما بسته است
زیر پای سعی انسان هر سمندی رام بود
خرمن گل می‌رود بر باد از آغوش نسیم
هرکه یغما کرد مالِ خلق را، ناکام بود...
مهدی سهیلی
شعر زلزله
لبخندها فسرد
پیوندها گسست
آوای لای لای زنان در گلو شكست
گلبرگ آرزوی جوانان به خاك ریخت
جغد فراق بر سر ویرانه ها نشست
از خشم زلزله-
پوپك،شكسته بال به صحرا پرید و رفت
گلبانگ نغمه در رگ نای شبان فسرد...
مهدی سهیلی
ای قهرمان خسته‌ی میدان زندگی!
ای رهنورد خسته‌تن و خسته‌جان من!
موی سپیدگونه‌ی تو گرد راه توست
آثار خسته‌جانی تو در نگاه توست
در راه عمرِ تو که همه پاک بود و پاک
بسیار دیده‌ام که نشیب و فراز بود
بسیار دیده‌ام که به چشم نجیب تو...
مهدی سهیلی
آهوان را
هر نفس از تيرها فريادها است
ليك صحرا
پُر ز بانك خندۀ صيادها است..!
مهدی سهيلی
با نسیمِ
عشق
باغِ زندگی را تازه دار
ورنه کار روزگارِ کهنه
جز
تکرار نیست..!
مهدی سهیلی
[«حقیقت» هرگز نباید قربانی شود.!.]