پرده پرده آنقدر از هم دریدم خویش را/ معینی کرمانشاهی
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
عزّت نفس (Self-esteem)
پردهپرده آن قدر از هم دریدم خویش را
تا که تصویری ورای خویش دیدم خویش را
خویشِ خویشِ من مرا و هرچه منها بود سوخت
کُشتم آن خویش وُ زِ خاکش پروریدم خویش را
خویشِ خویشِ من هم اینک از درِ صلح آمده است
بس که گوش از غیر (خلق) بستم تا شنیدم خویش را
معنی این خویش را از خویشِ خویشِ خود بپرس
خویشبینی(خویشیابی) را گَزیدم تا گُزیدم خویش را...
معینی کرمانشاهی
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]