وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست/ نجمه زارع
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
ناگهان دریا تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزهام بیاختیار افتاد از دستم شکست
در دلم فریاد زد فرهادِ و کوهستان شنید
هی صدا در کوه، هی من عاشقت هستم شکست
بعد تو آیینههایِ شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه هر آیینهای بستم شکست
عشق زانو زد غرور گامهایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
نجمه زارع
شاعری از قلب ایران= استان فارس/کازرون
سلام دنیا: آذر 61 بدرود دنیا: شهریور 84