روز زمستان فصل باران آمده است
رور زمستان فصل باران آمده است
موسم و باد بهاران آمده است
برف هایت روب کن از این سرا
که آن نگار مُلک یاران آمده است
پیرزن اینک عصایت را بگیر
رو که آن زیبای دوران آمده است
بقچه ات را پر کن از سرمای دی
رو که شور گلعزاران آمده است
چند در بالین تو در خواب بود
آن درختی که ز بوران آمده است
یاد آن روزی که از راه آمدی
گوئیا دنیای کوران آمده است
مشق کردی مرگ بودن را ز نو
گو که دنیا سوگواران آمده است
رو زمستان که آن بهار آمد ز ره
که آن بهشت کامکاران آمده است.
+ نوشته شده در شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۰ توسط : سامیار کشتکار
|
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]