گاه در گل می پسندد گاه در گل می کشد/ حسین جنتی
گاه در گُل میپسندد، گاه در گِل میکشد
هرچه آدم میکشد، از خامی دل میکشد
گاه مثل پیرمردان ساکت است و با وقار
گاه مثل نوعروسان بیخبر کِل میکشد
کجرویهای «فُضیل» این نکته را معلوم کرد
عشق حتی بارِ کج را هم به منزل میکشد
موجهای بیقرار و گوشماهیها که هیچ
عشق گهگاهی نهنگی را به ساحل میکشد
دوست مست و چشم من مست است و میدانم،دریغ!
دست از آهو، پلنگِ مست، مشکل میکشد
حسین جنتی