درد سنگین سینه غمگین باز هم اشعار عشق/ مرتضی عباسی زاده / رها
درد سنگین، سینه غمگین، باز هم اشعار عشق
ماندهام انگشت بر لب روز و شب در کار عشق
عین و شین و قاف را بالا و پایین کردم و
عاقبت هم در نیاوردم سَر از اَسرار عشق
چشم ظاهربین ما از چشم دل افتاده پیش
عاشقان را جمله میبیند فقط بَر دار عشق
معنی عشق حقیقی چیست یا معشوق کیست؟
چشم دل را بازتر کُن بر در و دیوار عشق
مال و یار و دیگری بوی مجازی میدهند
در حقیقت هست اینجا نکتهی دشوار عشق
عشق غیر از ذاتِ حق محکوم در اصل فناست
مطلبی ارزنده شُد حاصل در این گفتار عشق
بیتِ آخر جمعبندی میکنم مقصود را
نیست لایق عشق را غیر از خدا دادار عشق
مرتضی عباسی زاده/ رها
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]