عشق حالی است که جبریل بر آن نیست امین/ کمال خجندی
عشق حالی است که جبریل بر آن نیست امین
صاحب حال شناسد سخن اهل یقین
جرعهای بر سر خاک از مِی عشق افشاندند
عَرش و کُرسی همه بر خاک نهادند جبین
اهل فتوی که فرو رفتهی کلک و ورقاند
مشرکانند که اقرار ندارند به دین
مفلس عشق ندارد هوس منصب و جاه
خاک این راه به از مملکت روی زمین
شب قرب است مرو ای دل حق دیده به خواب
که سر زندهدلان حیف بود بر بالین
ای که روشن نشدت حال دل سوختگان
همچو شمع از سر جان خیز و بر آتش بنشین
کمال خجندی/ قرن 8
+ نوشته شده در جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۲ توسط : سامیار کشتکار
|
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]