ز تو با عطرها وُ آینهها ... / یغما گلرویی
ز تو با عطرها وُ آینهها
از تو با خنیاگران دوره گرد
از تو با بلوغ پسکوچهها
از تو با تنهایی انسان
از تو با تمام نفسهای خویش سخن خواهم گفت !
تو را به جهان معرفی خواهم کرد
تا تمام دیوارها فرو ریزند
و عشق بر خرابههای تباهی
مستانه بگذرد !
رسالت دیگری در میانه نیست !
من به این رباط آمدهام
تا تو را زندگی کنم
و بمیرم ...
یغما گلرویی