مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

شُستم ز مِی‌ در پای خُم دامن ز هر آلودگی

دامن نشُوید کس چرا زآبی بدین پالودگی

می‌گفت واعظ با کسان، دارد مِی و شاهد زیان

از هیچ‌کس نشنیده‌ام حرفی بدین بیهودگی

روزی که تن فرسایدم در خاک و جان آسایدم

هر ذرّه‌ی خاکم تو را جوید پس از فرسودگی

ای زاهد آسوده جان! تا چند طعنِ عاشقان

آزار جان ما مکن، شکرانه‌ی آسودگی

من شیخ دامن پاک را، آگاهم از حالِ درون

هاتف! تو از وی بهتری با صد هزار آلودگی

هاتف اصفهانی