هر چه بر ما می رود از خواهش دل می رسد/ اصغر عظیمی مهر
هر چه بر ما می رود از خواهش دل می رسد
از دل خُوش باور و کَج فَهم و غافل می رسد
غالباً در وقت اجرایی شدن هر نقشه ای
دست کم در چند جا حتماً به مشکل می رسد
می رود اینجا سر هر بی گناهی روی دار
بار کج این روزها اغلب به منزل می رسد
لطف قاضی بوده همراهش ، تعجب پس نکن !
خون بها اینجا اگر دیدی به قاتل می رسد
آخرش تیر خلاص از پشت سر شلیک شد
ظاهراً هر چند دارد از مقابل می رسد
هر ورق از تخته هایش دست یک موج است و باز
کِشتی بیچاره پندارد به ساحل می رسد
اصغر عظیمی مهر