امروز از برم به کجا می روی؟ مرو !

افسرده و ملول، چرا می روی؟ مرو !

بيرون اگر ز خلوت ما می روی چو آه !

باور مکن که از دل ما می روی، مرو !

با درد ما بساز و ز فرياد ما مترس

گر خود به جستجوی دوا می روی، مرو !

دانی که عشق، زندگی جاودان ماست؟

گر در هوای آب بقا می روی، مرو !

غارتگر زمانه بود در کمين ما

تنها چرا به دام قضا می روی؟ مرو !

از ما به جز نگاهی و اشکی نديده ای

گر خسته از نوازشِ ما می روی، مرو !

من در رهت چو برگ خزان، اوفتاده ام

تو بی خبر چو باد صبا می روی، مرو !

ابوالحسن ورزی

http://persianpoetry.blogfa.com/category/192/77