از فغان و ناله کاری برنخاست/ رشید یاسمی
از فغان و ناله کاری برنخاست
چون نبود آتش شراری برنخاست
سست شد پای طلب در کوه سخت
وز بُن سنگی شکاری برنخاست
شد ز دستم کار و کاری بِه نشد
پُشت من بشکست و باری برنخاست
از ازل در لاله زار روزگار
چون دل من داغداری برنخاست
پیر شد دوشیزه مستور طبع
وز پی او خواستگاری برنخاست
توتیای دیده عشاق را
از سر کویی غباری برنخاست
شد بهار زندگی وز بلبلی
نغمه ای از شاخساری برنخاست
چون خروش تو رشیدا ! یک خروش
از دلی در هجر یاری برنخاست
رشید یاسمی