دیشب گل امید مرا چیدی و رفتی

چشمان ترم دیدی و خندیدی و رفتی

زهر غم و خاکستر نومیدی و حسرت

بر جان من سوخته پاشیدی و رفتی

کف بر کف بیگانه نهادی و گذشتی

فریاد من غمزده نشنیدی و رفتی

از پیش من ای قوی سبکبال بهشتی

با جلوه مستانه خرامیدی و رفتی

از زاری و بیمار من شاد شدی شاد

ما را تو بدین حال پسندیدی و رفتی

شاخ گل شادی مرا کندی و بردی

نیلوفر لبخند مرا چیدی و رفتی

گفتم به تو پس آن همه سوگند کجا شد

زین گفته بر آشفتی و رنجیدی و رفتی

بر من همه جا بانگ زدی خشم گرفتی

با او همه جا گفتی و خندیدی و رفتی

بر زندگی تیره ام ای پرتو مهتاب

جز یک شب کوتاه نتابیدی و رفتی

دکتر خسرو فرشید ورد

1308ملایر- 1388تهران

http://persianpoetry.blogfa.com/category/209/91