ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم/ اقبال لاهوری
ساحل افتاده گفت: گرچه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد، آه...! که من چیستم
موجِ ز خودرفتهای تیز خرامید و گفت:
هستم اگر میروم، گر نروم نیستم
اقبال لاهوری
ساحل افتاده: ایستایی، سکون، بیانگیزگی
موج زخود رفته: پویایی، تلاشگری، حرکت و تکاپو
به نقل از ملاصدرا:
انسان واقف: ایستاده و ایستا
انسان سائر: رونده و پویا
http://persianpoetry.blogfa.com/category/182/47
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)