رود تنهایی من تا ابدیت جاری است/ یدالله گودرزی
رود تنهایی من تا ابدیت جاری است
رود تنهایی من ماضی استمراری است
زندگی مثل همین قصۀ تنهایی من
اختیاری است که در ذات خودش اجباری است
دل که دل نیست، بلوری است که از فرط غبار
مثل یک ظرف عتیقه تَهِ یک انباری است
موش ها ذهن مرا، روحِ مرا می کاوند
چند وقتی است میان تن من حفاری است
درّه ها حاصل زخمی است که از تنهایی
بر تن کوه فرود آمده، زخمش کاری است
گاه گِرد سرِ من کُلّ جهان می گردد
قصۀ مبهم دیوانگی ام ادواری است
غیر تنهایی بی واژه و گستردۀ من
هر چه در چشم جهان هست همه تکراری است
گاه گاهی دل خود را به دل من بِسپار
رود تنهایی من تا ابدیت جاری است
دکتر یدالله گودرزی
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]