گر نیست جام گلگون، خوش نیست دور لاله/ هلالی جغتایی
گر نیست جام گلگون، خوش نیست دور لاله
بی مِی چه نشئه خیزد؟ از دیدن پیاله
من نوح روزگارم از گریه غرق توفان
کو همدمی که گویم درد هزارساله؟
تا کی به ناز و شوخی لب را گزی به دندان؟
گلبرگ نازکت را آزرده ساخت ژاله
قتل رقیب خود را با من حواله کردی
از دست من چه آید؟ هم با خدا حواله
بر صفحهی دل من ذکر مِی است و شاهد
عقد محبت آمد مضمون این پیاله
غمدیدهای که خواند شرح غم هلالی
از خون دیدهی خود رنگین کند رساله
هلالی جغتایی ↓
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۱ توسط : سامیار کشتکار
|
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]