هر شکستی قصه ای دارد صدایی نیز/ مهدی اخوان ثالث
صورت نقل و خبر دارد ولی بر تن
تيغ زهرآغشته پوشد، نيشتر پيچد
رشتهی رنج است و جا دارد اگر دردش
بيشتر در زخمهای ريشتر پيچد
و از اينجا باز
پرتویی ديگر به روی شاتقی میتافت
حال و قالش باز ديگر بار
آب و تاب جزم و جد مییافت
" آری، آری، گفتهام، اينجا
ماجراها گونهگون و رنگوارنگ است.
راهها بنبست
عرصهها تنگ است.
هر شكستی قصهای دارد صدایی نيز
و هميشه سنگهای آسمانها را
با سبوهای زمين جنگ است.
هر شکستی قصهای دارد صدایی نیز هم
زیر این گنبد صدا بیشتر پیچد
این صداها گرچه میگویند
چون کمندی میشود بیرحم و کافرکیش
تا به کیفر بیشتر بر گردن آن کو
بیشتر بیرحم و کافرکیش پیچد.
لیک میبینی به چشم خویش
غالبا بر گردن آن ناتوانتر کو
بیشتر درویشتر پیچد.
گفتهام، آری و میگويم
اين دگر نقل و حكايت نيست.
و بگويم نيز و خواهم گفت
حسب حال است اين، شكايت نيست.
هر حكايت دارد آغازی و انجامی
جز حديث رنج انسان، غربت انسان
آه...! گویی هرگز اين غمگين حكايت را
هر چهها باشد، نهايت نيست."
مهدی اخوان ثالث