پدر اسطوره‌ای از آسمان است

پدر افسانه‌ای در این جهان است

پدر معنای هستی، رمزِ بودن

چو خون در بسترِ جانم روان است

پدر صندوقی از اسرار پنهان

پدر سنگ صبور و امتحان است

سیه‌فامش نموده تیغِ خورشید

خمیده پیکرش هم‌چون کمان است

سپیدش کرده موی و صورتش چین

گذرگاهی که عنوانش زمان است

پدر در عکس خود بر طاقِ ایوان

سیه‌موی است و زیبا و جوان است

پدر نجوای ذکر شامگاهی

صلاتی هم‌نشین با کهکشان است

به عرش سجاده‌اش فرش است و دائم

خدایش جاری و وِرد زبان است

پدر در دیده‌ام زیباترین شعر

پدر در باورم یک قهرمان است

بدیدم خویش در آئینه‌ای نیک

به رخ دیدم که تصویرش عیان است

نظر کردم به دقت خویش و وی را

دو جسمی دیدم و روحی در آن است

ندیدم جز پدر در کُنه ذاتم

که وصفش خارج از شرح و بیان است

اگر کفر است گویم خالق اما

پدر با خالقم هم‌داستان است

پدر زیباترین تصویر دنیا

میان قاب قلبم در نهان است

ابوالقاسم الوندی

دفتر: شعر شیرین

http://persianpoetry.blogfa.com/category/72