...ولی باران نیامد

پس چرا باران نمی‌آید؟

نمی‌دانم ولی این ابر بارانی‌ست، می‌دانم

ببار... ای ابرِ بارانی! ببار... ای ابرِ بارانی!

صدای رعد آمد باز با فریادِ غول‌آسا

ولی باران نیامد

پس چرا باران نمی‌آید؟

سر آمد روزها با تشنگی بر مردم صحرا

گروه تشنگان در پچ‌پچ افتادند

آیا این همان ابر است

کاندر پی هزاران روشنی دارد؟

و آن پیر دوره‌گرد گفت با لبخند زهرآگین

فضا را تیره می‌دارد

ولی هرگز نمی‌بارد.

مهدی اخوان ثالث/ گزیده

http://persianpoetry.blogfa.com/category/7/2