میگون لبی که مست و خرابم کند کجاست/ صائب تبریزی
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
مِیگون لبی که مست و خرابم کند کجاست
سرچشمهای که سیر ز آبم کند کجاست؟
دریادلی که از قدح بیشمار مِی
فارغ ز فکر روز حسابم کند کجاست؟
عمری است تا ز جسم گرانجان در آتشم
سیل سبکروی که خرابم کند کجاست؟
کرده است تلخ دیدهی بیدار عیش من
شیرین فسانهای که به خوابم کند کجاست؟
چون لاله شد دلم سیه از تنگنای شهر
دشتی که خوشعنان چو سرابم کند کجاست؟
چون گُل ز هرزهخندی بیجای خود ترم
سوز محبتی که گُلابم کند کجاست؟
بند زبان من شده در بزم وصل، هوش
پیمانهای که رفع حجابم کند کجاست؟
لرزان ز سردسیر صباحت رسیدهام
حسن برشتهای که کبابم کند کجاست؟
صائب! سخنرسی که در این قحط سال هوش
گوشی به فکرهای صوابم کند کجاست؟
صائب تبریزی
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]