ای دل غافل بدان کاحوال عالم هیچ نیست/ ابن یمین فریومدی
مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)
ای دل غافل بدان کاحوال عالم هیچ نیست
پیش زخم حادثات دهر مرهم هیچ نیست
چون ز شادی کس نیابد در همه روی زمین
زیر طاق آسمان گویی که جز غم هیچ نیست
با خزان عمر و سردی دم باد فنا
نوبهار عمر اگرچه هست خرم هیچ نیست
سور ایّام ولادت و آن نشاط و خرّمی
پیش این غم کز پس او هست ماتم هیچ نیست
آدمی چون هست خاکی بر ره باد فنا
پس حقیقت دان که از وی تا به آدم هیچ نیست
کس نمیداند که بالای فلک احوال چیست
آنچه باری هست زیر چرخ اعظم هیچ نیست
از برون ماری است دنیا پر ز نقش دلفریب
وز درونش آگه نه آنجا بجز سم هیچ نیست
تا به کی گرد زمین گردی به کردار فلک
چون فلک را نیز از این دور دمادم هیچ نیست
من گرفتم گشتهای یم خصم از بس چون یسار
گر بدانی غیر بادی در کف یم هیچ نیست
ابر با آن سروری و گنج گوهر حاصلش
جز دلی پر آتش و چشمی پر از نم هیچ نیست
گر سلیمان را به خاتم بود ملک جن و انس
ملک چون بر باد شد پس سعی خاتم هیچ نیست
بود دورانی که جم جام شهنشاهی گرفت
غیر نام اکنون نشان از جام و از جم هیچ نیست
نادر افتد متفق تدبیر با تقدیر حق
چون اجل آمد دم عیسی مریم هیچ نیست
حیلت اندر معضلات کار ترک حیلت است
چون به غیر از امتثال حکم مبرم هیچ نیست
پیش از این نامد ز تو کاری که ارزد هیچ چیز
وانچه اکنون کار پنداریش آن هم هیچ نیست
پیروی شرع کن این است کار ابن یمین
و آنچه غیر از این کنی از بیش و از کم هیچ نیست
عروه وثقی که دائم باد ایمن ز انفصام
غیر شرع مصطفی در کل عالم هیچ نیست
ابن یمین فریومدی
[«حقیقت.!.» هرگز نباید قربانی شود.!.]