مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

نقدها را بوَد آیا که عیاری گیرند؟

تا همه شیعه‌نمایان پی کاری گیرند؟

هان مکن دعوی ایمان و تشیع فاسق!

زانکه رسوا شوی آن دم که عیاری گیرند!

مهر پیغمبر و آلش به زبان ناید راست

پای تا سر همه باید که قراری گیرند

شیعه بودن که بود پیروی آل رسول

پیروی چه، که ز پرهیز حصاری گیرند

مصلحت دید من آن است که این مدعیّان

ترک گفتار نموده پیِ کاری گیرند

صاحب امر چو ظاهر شود این بُوالهَوَسان

از خجالت ز میان جمله کناری گیرند

نگذارید چنین وضع جهان را ای فیض

در همه کار حسابی و شماری گیرند

فیض کاشانی