مرجع و مدخل شعر فارسی (Persian Poetry)

دلا...! در راه حق گیر آشنایی

اگر خواهی که یابی روشنایی

چو مستِ خُنب وحدت گشتی ای دل

میندیش آن زمان تا خود کجایی

در افتادی به دریای حقیقت

مشو غافل همی زن دست و پایی

وگر نفس و هوا عقلت رُباید

تو می‌دان آن نفس از خود برایی

وگر هم‌چون که یوسف خود پسندی

کشی در چاه محنت‌ها بلایی

چو ابراهیم بت‌بشکن بیندیش

به هر آتش که خود خواهی درآیی

تبرّا کن دل از هستی چو عیسی

به بند سوزن ای مسکین چرایی

شوی بر طور سینا هم‌چو موسی

در این ره گر بورزی پارسایی

برو عطار مسکین! خاک ره شو!

به نزد اهل دل تا بر سر آیی

عطار نیشابوری