If I can stop one heart from breaking

I shall not live in Vain

If I can ease one Life the Aching

Or cool one in Pain

--

Or help one fainting Robin

Unto his Nest again,

I shall not live in Vain.

Emily Dickinson

-----رنگ‌ها بخشی از فهم شعر است-----

آنگاه که بتوانم دل‌خوشی بخشم، قلبی را

بیهوده نزیسته‌ام.

آنگاه که بتوانم بکاهم، رنج یک زندگی را

یا دلاسایی کنم، دردمندی را

--

یا یاری رسانم بینوایی را

تا دوباره به کاشانه‌اش بازگردد،

بیهوده نزیسته‌ام.

امیلی دیکنسون

آنگاه که= پس از آنکه، بعد از آنکه

----------------------

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی‌غمی

نشاید که نامت نهند آدمی/ سعدی

http://persianpoetry.blogfa.com